Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2271 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
statement label
U
برچسب جمله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tag sort
U
مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
topic sentence
U
جمله سرسطر جمله عنوان
ticket
U
برچسب برچسب زدن به
tickets
U
برچسب برچسب زدن به
labeling
U
برچسب
adhesive label
U
برچسب
banderol
U
برچسب
banderole
U
برچسب
labelled
U
برچسب
branding
U
برچسب
brand
U
برچسب
quasi-
U
برچسب
self-adhesive labels
U
برچسب
labels
U
برچسب
brands
U
برچسب
label
U
برچسب
tags
U
برچسب
tag
U
برچسب
lable
U
برچسب
stigma
U
برچسب
volume
U
برچسب
stigmas
U
برچسب
volumes
U
برچسب
bale breaker
U
برچسب عدل
tags
U
برچسب زدن
label record
U
مدرک برچسب
label prefix
U
پیشوند برچسب
label
U
برچسب زدن
lable record
U
رکورد برچسب
statement label
U
برچسب حکم
labeling
U
برچسب زدن
labeled
U
برچسب دار
lable
U
برچسب زدن
tag file
U
فایل برچسب
volume label
U
برچسب دیسک
book plates
U
برچسب کتاب
labels
U
برچسب زدن
labelling
U
برچسب زنی
tape label
U
برچسب نوار
labelled
U
برچسب زدن
tally plate
U
برچسب تست
tag
U
برچسب زدن
tally plate
U
برچسب ازمایش
lable paper
U
کاغذ برچسب
tag file
U
پرونده برچسب
book plate
U
برچسب کتاب
bookplate
U
برچسب کتاب
external label
U
برچسب خارجی
file label
U
برچسب فایل
volume label
U
برچسب حجم
file label
U
برچسب پرونده
lablling
U
برچسب زنی
header label
U
برچسب سرامد
mongst
U
از جمله
sentence
U
جمله
including
<prep.>
U
از جمله
outright
U
جمله
amongst
U
از جمله
sentences
U
جمله
sentencing
U
جمله
sentence
U
جمله
inclusive of
<prep.>
U
از جمله
term
U
جمله
among the rest
U
از ان جمله
termed
U
جمله
comprising
<prep.>
U
از جمله
terming
U
جمله
outrightly
U
جمله
tallied
U
جای چوبخط برچسب
tallies
U
جای چوبخط برچسب
tallying
U
جای چوبخط برچسب
volume table of constants
U
جدول برچسب محتویات
tally
U
جای چوبخط برچسب
price tag
U
برچسب قیمت کالا
trailer label
U
برچسب پشت بند
undefined label
U
برچسب تعریف نشده
data set label
U
برچسب مجموعه داده ها
labeled file
U
پرونده برچسب دار
string
U
برچسب مشخصات یک رشته
repeating label
U
برچسب یا مطلب مکرر
executable statement
U
جمله اجرایی
residual term
U
جمله باقیمانده
sentence fragment
U
جمله جزء
compound statement
U
جمله مرکب
an involed sentence
U
جمله پیچدار
assignment statement
U
جمله جایگزینی
declaration statement
U
جمله تعریفی
stochastic term
U
جمله تصادفی
residual term
U
جمله پسماند
proviso
U
جمله شرطی
loose sentence
U
جمله بیربط
definiens
U
جمله تعریفی
error term
U
جمله خطا
final term
U
جمله نهایی
one word sentence
U
جمله تک واژهای
provisos
U
جمله شرطی
parenthesis
U
جمله معترضه
double talk
U
جمله دو پهلو
term
U
جمله عبارت
term
U
جمله طیفی
termed
U
جمله عبارت
termed
U
جمله طیفی
terming
U
جمله عبارت
totals
U
جمله سرجمع
totalling
U
جمله سرجمع
period
U
جمله کامل
mathematical term
U
جمله
[ریاضی]
term
U
جمله
[ریاضی]
total
U
جمله سرجمع
totaled
U
جمله سرجمع
totaling
U
جمله سرجمع
totalled
U
جمله سرجمع
terming
U
جمله طیفی
choice of words
U
جمله بندی
wordage
U
جمله بندی
periods
U
جمله کامل
control statement
U
جمله کنترلی
word choice
U
جمله بندی
wording
U
جمله بندی
diction
U
جمله بندی
sentence adverb
قید جمله ای
middling
U
جمله مشترک
clause
U
جزئی از جمله
clauses
U
جزئی از جمله
verbiage
[American English]
U
جمله بندی
tag
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
labels
U
چاپ آدرسهای روی برچسب
tags
U
برچسب زدن بدنبال اوردن
labeling
U
چاپ آدرسهای روی برچسب
label
U
چاپ آدرسهای روی برچسب
labelled
U
چاپ آدرسهای روی برچسب
programmed label
U
برچسب برنامه ریزی شده
reporter
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
term symbol
U
نشانه جمله طیفی
sentence completion test
U
ازمون تکمیل جمله
monomial
U
دارای فقط یک جمله
nonexecutable statement
U
جمله غیر اجرایی
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
punch-lines
U
جمله اساسی واصلی
parse
U
جمله راتجزیه کردن
full point
U
نقطه پایان جمله
parsed
U
جمله راتجزیه کردن
parses
U
جمله راتجزیه کردن
punch line
U
جمله اساسی واصلی
colloquialisms
U
جمله مرسوم درگفتگو
colloquialism
U
جمله مرسوم درگفتگو
impresa
U
نشانه جمله شعاری
punch-line
U
جمله اساسی واصلی
period
U
نقطه پایان جمله
job control statement
U
جمله کنترل کار
periods
U
نقطه پایان جمله
job control statement
U
جمله کنترل برنامه
labeling
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
label
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
U
برچسب زدن طبقه بندی کردن
dockets
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
format
U
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
formats
U
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
docketed
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketing
U
لیست محتوای بسته بندی برچسب
vtoc
U
فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
the difference between the consecutive terms
U
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
sawed
U
لغت یا جمله ضرب المثل
phraseologist
U
جمله ساز نویسنده ناصادق
sign of aggregation
U
علائم مخصوص جمله جبری
saws
U
لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive
U
جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
saw
U
لغت یا جمله ضرب المثل
predicatively
U
بطور غیرمستقیم در خبر جمله
sawing
U
لغت یا جمله ضرب المثل
labelled
U
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labeling
U
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
label
U
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelling
U
1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
labels
U
موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
parsed
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
How can I make such pilot
U
چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
parses
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
The sentence doesnt convey the meaning.
U
این جمله معنی رانمی رساند
cat-and-dog
<adj.>
<idiom>
U
پر جنگ و جدال
[در آخر جمله می آید]
vinculum
U
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
parse
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
symbolic
U
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolically
U
نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
approachable
[accessible to most people]
U
همخو
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
geometric mean
U
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
half long
U
حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
other than
[usually used in negative sentences]
<adv.>
U
به غیر از
[در جمله های منفی کاربرد دارد]
approachable
[accessible to most people]
U
هم مشرب
[در آخر جمله می آید]
[اصطلاح روزمره]
inserts
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
insert
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting
U
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
input/output
U
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
definition
U
یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
Recent search history
Forum search
2
New Format
1
postside
1
deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1
A hero can affect on the people.
1
ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
time is prceious it has great
1
Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1
سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com